منگر
منگر چنين به چشمم، ای چشم آهوانه !
ترسم قرار و صبرم برخيزد از ميانه
ترسم به نام بوسه غارت كنم لبت را
با عذر بی قراری ، اين بهترين بهانه
ترسم بسوزد آخر، همراه من تو را نيز
اين آتشی كه از شوق در من كشد زبانه
چون شب شود از اين دست، انديشهای مدام است
در بركشيدنت مست، ای خواهش شبانـه !
ای رجعت جوانی در نيمه راه عمرم !
برشاخه ی خزانم ناگه زده جوانه
ای بخت ناخوش من، شبرنگ سركش من !
رام نوازش تـو، بی تيـغ و تازيانه
ای مرده در وجودم ، با تـو هراس توفان !
ای معنی رهايی ! ای ساحل ! ای كرانه !
جانم پراز سرودی است كز چنگ تو تراود
ای شـور ! ای ترنـم ! ای شعر ! ای ترانه !
شاعر : حسین منزوی
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
برچسب : نویسنده : fazlollahnekoolalazad بازدید : 427