قطره و دریا
ای قطره ای که از دل ابری چکیده ای !
دریا شوی اگر که به دریا رسیده ای
مایل به رودخانه به دریا نمی رسد
آیا مسیر برتر خود برگزیده ای ؟
هرگز به ادعا نتوان شد مرید حق
با بال عشق سوی حقیقت پریده ای
بر خاک گور خلق، قدم می نهی به ناز ؟
ای آدمی که روی پرند آرمیده ای !
بر مسند غرور نشستی و شر شدی
از کبر جان خویش ، به چاهی رهیده ای
دوران کودکیّ تو در یاد مانده است ؟
اکنون چرا ز عاطفت دل ، بریده ای؟
گردن کشی مکن به کسی بعد مرگ تن ؛
در گور تنگ واقعه گردن خمیده ای
نیکی کن ایزدت به تو پاداش می دهد
گویی به جسم مرده ی کس جان دمیده ای
اندیشه ای به عاقبت خود نکرده ای !
از شاخه ی خرد ثمری را نچیده ای !
هرگز به راه غیر خدا پای خود منه !
آیا بزرگتر ز خداوند دیده ای؟
شان تو در صعود روان است و معرفت
گر بگذری ز خود ، به خدایی رسیده ای
تهران ۱۳۶۸/۸/۱
فضل الله نكولعل آزاد www.lalazad.blogfa.com
برچسب : نویسنده : fazlollahnekoolalazad بازدید : 177