وحشت نکنید آدمیزاده است
از چهره فقط نقابش افتاده است
عریانی باز تابی این جسم
هر چند به چشم روح سمباده است
وحشت نکنید نیشش از کین نیست
دندان غریزه را نشان داده است
این چهره ی بی نقاب یعنی من
احساس نری که تشنه ی ماده است
هشدار ! که در تبی چنین این هار !
واجسته ی هر چه قید و قلاده است
آماده ی هر چه پیش آید باش
او نیز برای هر چه آماده است
این جدول حل نگشته ی هستی
درخانه ی تن به گونه ای ساده است
بنشین و تب شهابی اش بنشان
او باز همان ادیب آزاده است
شاعر : محمد علی بهمنی
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
برچسب : نویسنده : fazlollahnekoolalazad بازدید : 170